جیران: خب من تعجب کردم! فکر میکردم تنها چیزی که نگرانشم بچهها هستند. حقیقت این است که شغل من واقعاً مرا به هم ریخته می کند. مناقشه برای من آسان نیست. بهتر است در این مورد کاری انجام دهم. خجالتی بودنم هم سر راهم قرار دارد. من متوجه نشدم که چند بار این احساسات را داشتم.
_________________________________________________________
تمرین!
اکنون نوبت شماست که یک دفتر یادداشت خلق و خو را پر کنید (به کاربرگ 4-9 مراجعه کنید). این تمرین می تواند اطلاعات ارزشمندی در مورد الگوها و مسائلی که به طور مداوم باعث ناراحتیتان می شود در اختیار شما قرار دهند. این دانش به شما کمک می کند تا ببینید چه چیزی باید در زندگی شما تغییر کنند. این تمرین همچنین پایه ای برای تغییر تفکر شما ایجاد می کند که در بخش دوم این کتاب به آن می پردازیم.
1. حداقل به مدت یک هفته، به سیگنال های بدن خود توجه کنید و هر زمان که احساس ناخوشایندی داشتید، آنها را یادداشت کنید.
2. کلمه احساسی را جستجو کنید که عاطفه شما را به تسخیر میکشد و آن را بنگارید. برای کمک به یافتن کلمات احساسی مناسب، به چک لیست احساسات ناخوشایند روزانه در ابتدای این فصل مراجعه کنید.
3. به احساس خود در مقیاس شدت از 1 (تقریبا غیر قابل تشخیص) تا 100 (حداکثر) امتیاز دهید.
4. از خود بپرسید که وقتی متوجه احساسات و سیگنال های بدن خود شدید، چه اتفاقی می افتاد. رویداد مربوطه می تواند اتفاقی در دنیای شما باشد، اما یک رویداد همچنین می تواند به شکل یک فکر یا تصویر باشد که در ذهن شما می گذرد. مشخص و واقعی بنویسید. چیزی بیش از حد کلی ننویسید مانند «من از کارم متنفرم». در عوض، از خود بپرسید چه اتفاقی در محل کار رخ داد که من آن را دوست نداشتم.
5. به دفتر خاطرات خلق و خوی خود نگاهی بیندازید، آیا شما می توانید نتیجه ای بگیرید که سیگنالهای بدنتان از کجا میآیند و یا بینش جدیدی در مورد منشا سیگنال های بدنتان دارید. در کاربرگ 4-10 چند جمله بازتابی بنویسید.