محمد: ما امروز اینجا جمع شده ایم تا با دوست و عضو خانواده خود، محمد، خداحافظی کنیم. محمد پدر و شوهر فوق العاده ای بود. او از گذراندن وقت با خانواده اش لذت می برد. فرزندان محمد موفق و شاد بزرگ شدند. او همسرش را در طول زندگی مشترکشان دوست داشت و عشق می ورزید. او روابط عاشقانه را حتی تا پایان زندگیش نگه داشت. محمد برای بسیاری از ما امروز یک دوست واقعی بود. وقتی کسی به کمک نیاز داشت، محمد اولین کسی بود که به او کمک می کرد. درب خانه اش همیشه باز بود. صرف نظر از اینکه مردم به وقت یا حتی پول او نیاز داشتند یا نه، محمد همواره سخاوتمند و حامی جامعه خود بود. او اعضای جمعیت خود را سازماندهی می کرد و سالمندانی را که قادر به رانندگی نبودند، یاری می داد تا در مراسم مذهبی شرکت کنند. واقعاً او دنیا را کمی جای بهتر کرد.
_________________________________________________________
محمد بین زندگی کنونی خود و زندگیای که میخواهد از او یادگار بماند تضاد دردناکی میبیند. بنابراین، او متوجه می شود که بیش از حد وقت خود را صرف کار، خرید و مواد غیر ضروری کرده است. او نمیخواهد مردم به خاطر بیاورند که او اولین کسی بود که تلویزیون هوشمند داشت یا هر سال یک ماشین جدید اجاره میکرد. محمد قول میدهد که در آینده، زمان بیشتری را با دوستان و خانوادهاش بگذراند و برنامهای برای مشارکت بیشتر در جامعهاش انجام میدهد. به هر حال، او این ارزش ها را بسیار بیشتر از همه جوایز مادی در جهان گرامی می دارد.
تمرین!
از فضای موجود در کاربرگ 18-16 برای نوشتن مداحی خود استفاده کنید. به یاد داشته باشید که بدون در نظر گرفتن فعالیتها و رفتارهای فعلیتان، در مورد نحوه در خاطر ماندنتان صادق باشید.
1. چند دقیقه بنشینید و استراحت کنید.
2. به این فکر کنید که چگونه دوست دارید در پایان عمر از شما یاد شود. به عزیزان و دوستان فکر کنید. دوست دارید در مورد شما چه بگویند یا چه فکری کنند؟
3. افکار خود را بنویسید. مداحی شما باید منعکس کننده چیزهایی باشد که برای شما ارزش بیشتری دهند، به عبارت دیگر، آنچه می خواهید بقیه عمرتان آنطور باشد.
________________________________________________________
فهرست فصل هجدهم این کتاب
--------------
همه مطالب: