❏ باید بیشتر مواظب بودم.
❏ من نباید افکار تحریف شده داشته باشم!
❏ من نباید اینقدر تحریک پذیر و بداخلاق باشم.
❏ من نباید اینقدر اشتباه کنم.
❏ باید بیشتر ورزش کنم.
❏ من باید با مردم مهربان تر باشم.
❏ من نباید اینقدر از چیزها ناراحت باشم.
❏ باید بهتر می دانستم.
❏ من نباید اینقدر بخورم.
❏ من باید آدم بهتری باشم.
پس این افکار چه اشکالی دارند؟ «اما من باید کمتر بخورم، انسان بهتری باشم، یا در مورد چیزها ناراحت نشم!» خوب، هیچ قانونی وجود ندارد که بر سنگ گرانیت منشور آن نوشته شده باشد دال بر اینکه شما باید یا حتما به روشهای خاصی عمل یا فکر کنید. "باید" نوعی انتقاد است که باعث می شود احساس بدی داشته باشید زیرا احساس گناه و شرم، انگیزه رفتار مثبت را ایجاد نمی کند. نکته اصلی این است که "باید نباید" کمکی نمی کند. شما نباید به خودتان باید بیاورید! یک جورهایی مزاح میکنیم.
جایگزینی برای "باید روی خود" این است که تشخیص دهید که ممکن است ایده خوبی باشد که کارها را متفاوت انجام دهید اما از درگیر شدن در قضاوت شدید خودداری کنید. در کاربرگ 5-8، میتوانید جملات باید آقای آیدین را بخوانید و ببینید که او چگونه جایگزینهایی را برای خودش ایجاد کرده است.