نگرانی های تعدیل نشده | نگرانی های تعدیل شده |
تو دفتر چک را بهم می ریزی. | من احتمالاً نسبت به مشکل دفتر چک بیش از حد واکنش نشان میدهم، اما میخواهم سیستم بهتری ارائه کنیم. |
با همسایه های ما بی ادبی میکنی. | شاید من اشتباه درک کرده ام، اما احساس می کنم که تو با همسایه ها کمی بی ادبی می کنی. |
تو در مهمانی با آن زن معاشقه می کردی. | من میتوانستم این موضوع را نادیده بگیرم، اما احساس کردم که تو با آن زن در مهمانی معاشقه می کردی و من احساس ناراحتی کردم. |
تو اخیراً ساعات زیادی را در دفتر کار میکنی. اولویت های تو به هم ریخته است. | به من کمک کن بفهمم چه چیزی تو را ساعت ها در کار نگه می دارد. وقتی نیستی دلم برات تنگ میشه. |
تو خیلی برای لباس خرج می کنی. | |
تو همیشه سر بچه ها فریاد می زنی و آنها نمی توانند کنار تو باشند. | |
تو بچه ها را خراب می کنی. اونا به خاطر تو دیوونه میشن. | |
تو همیشه در حال نوشتن کتاب هستی. ما وقت کافی برای تعطیلات نداریم. بس کن! |
آنچه که دیدار از دنیای روان برداشت کرده (نگرش مثبت)
به جای گرفتارم ; بگوییم: در فرصت مناسب با شما خواهم بود.
به جای دروغ نگو ; بگوییم: راست میگی؟ راستی؟
به جای قابل نداره ; بگوییم: هدیه برای شما.
به جای فقیر هستم ; بگوییم: ثروت کمی دارم.
به جای به درد من نمی خورد; بگوییم : مناسب من نیست.
به جای جانم به لبم رسید ; بگوییم : چندان هم راحت نبود.
به جای فراموش نکنی ; بگوییم : یادت باشه.
به جای داد نزن ; بگوییم : آرام باش.
به جای من مریض و غمگین نیستم ; بگوییم : من سالم و با نشاط هستم.
به جای غم آخرت باشد ; بگوییم: شما را در شادی ها ببینم.
به جای پدرم درآمد ; بگوییم: خیلی راحت نبود.
به جای دستت درد نکنه ; بگوییم: ممنون از محبتت, سلامت باشی.
به جای ببخشید مزاحمتون شدم; بگوییم: از اینکه وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم.
به جای لعنت بر پدر کسی که اینجا آشغال بریزد ; بگوییم: رحمت بر پدر کسی که اینجا آشغال نمی ریزد.