بگو مگو در افسردگی و اضطراب

آیا شما بیش از حد نگران و غمگین می باشید؟ خبر خوب! شما می توانید بر این مشکلات غلبه کنید.از این کتاب به عنوان مکملی برای مشاوره استفاده نماِئید. برای تسهیل به برگه ها مراجعه و از اولین مطلب شروع به خواندن کنید. نتیجه را با انجام تمرینات خواهید گرفت.

بگو مگو در افسردگی و اضطراب

آیا شما بیش از حد نگران و غمگین می باشید؟ خبر خوب! شما می توانید بر این مشکلات غلبه کنید.از این کتاب به عنوان مکملی برای مشاوره استفاده نماِئید. برای تسهیل به برگه ها مراجعه و از اولین مطلب شروع به خواندن کنید. نتیجه را با انجام تمرینات خواهید گرفت.

فصل 19 - منابع برای کمک به اضطراب یا افسردگی

در این فصل

  • یافتن کمک در مکان های مناسب

  • تعهد شخصی برای یافتن کمک

مطمئناً امیدواریم و انتظار داریم که این کتاب برای شما مفید واقع شده باشد، اما بیشتر مردم از منابع متعدد کمکی بهره می برند. این فصل حاوی توصیه هایی برای یافتن پشتیبانی تکمیلی در صورت مواجهه با اضطراب یا افسردگی است. 


کتاب های خودیاری 

کتابفروشی ها مجموعه ای گیج کننده از کتاب های خودیاری را ارائه می دهند. متاسفانه، برخی از آنها راهبردهایی را ارائه می دهند که مبتنی بر روش های اثبات نشده است و برخی دیگر مدعی درمان فوری هستند یا ادعاهای غیرواقعی و عجیب و غریب دارند. لذا برای یافتن کتاب مناسب با پزشکان مشاوره نمایید تا کتب‌ ارائه شده بر اساس استراتژی‌های تحقیق شده برای کاهش ناراحتی‌های عاطفی شما کمک کنند. 


مرور وب سایت های مفید

اینترنت به شما امکان دسترسی به مقادیر باورنکردنی از اطلاعات خوب و بد، دقیق و نادرست را ارائه می دهد، بنابراین باید مراقب آنچه می خوانید باشید. 


بخش هفتم- بخش ده ها

در این قسمت. . .

شما برخی از مراجع بسیار مفید را در کتابخانه ها، آنلاین و کتابفروشیها می توانید بیابید. لیستی تهیه کنید که برای کمک بیشتر به آنها مراجعه کنید. از پزشک خود در مورد کتب و سایتهای مربوط به افسردگی و اضطراب راهنمایی بخواهید، احتمالاً یک یا چند مورد از این منابع را مفید خواهید یافت. ما کمی از وقتتان را صرف پاره ای موارد کوچک خواهیم کرد. ما در این بخش ده استراتژی سریع برای مبارزه موفقیت آمیز با احساسات ناراحت کننده خفیف تا متوسط را به شما ​​ارائه خواهیم داد.

کاربرگ 18-16 مداحی من- مجلس ترحیم من

آنچه که سهراب سپهری از دنیای روان برداشت کرده (مجلس ترحیم من) 

بعد مرگم شده بود… _____ آمدم مجلس ترحیم خودم، _____ همه را می دیدم _____ همه آنها که نمی دانستم _____ عشق من در دلشان ناپیداست _____ واعظ از من می گفت... _____ از نجابت هایم، _____ از همه خوبیها _____ و به خانم ها گفت: _____ اندکی آهسته _____ تا که مجلس بشود سنگین تر... _____ راستی این همه اقوام و رفیق!!؟؟ _____ من خجل از همه شان! _____ من که یک عمر گمان می کردم _____ تنهایم _____ و نمی دانستم  _____ من به اندازه یک مسجد پر از آدم، _____ دوستانی دارم _____ همه شان آمده اند! _____ چه عزادار و غمین... _____ من نشستم به کنار همه شان _____ وه چه حالی بودم،  _____ همه از خوبی من می گفتند _____ حسرت رفتن ناهنگامم، _____ خاطراتی از من _____ که پس از رفتن من ساخته اند _____ از رفاقت هایم... _____ از صمیمیت دوران حیات _____ یک نفر گفت : چه انسان شریفی بودم _____ دیگری گفت فلک گلچین است _____ یک نفر هم می گفت: _____ "من و او وه چه صمیمی بودیم"!! _____ و عجیب است مرا، _____ او سه سال است که با من قهر است...!! _____ یک نفر ظرف گلابی آورد _____ و کتاب قرآن _____ که بخوانند کتاب _____ و ثوابش برسانند به من _____ گرچه بر داشت رفیق،  _____ لای آن باز نکرد... _____ و ثوابی که نیامد بر من _____ آن که صدبار به پشت سر من غیبت کرد _____ آمد آن گوشه نشست... _____ من کنارش رفتم _____ اشک در چشم ، عزادار و غمین، _____ خوبی ام را می گفت _____ چه غریب است مرا...! _____ آن ملک آمد باز... _____ آن عزیزی که به او گفتم من:«فرصتی می خواهم» _____ خبر آورد مرا: _____ « می شود برگردی... _____ مدتی باشی ، در جمع عزیزان خودت... _____ نوبت بعد ، تو را خواهم برد _____ روح من رفت کنار منبر... _____ و چه آرام به واعظ فهماند: _____ اگر این جمع مرا می خواهند، _____ فرصتی هست مرا... _____ می شود برگردم... _____ من نمی دانستم این همه قلب مرا می خواهند! _____ باعث این همه غم خواهم شد  _____ روح من طاقت این موج پر از گریه ندارد هرگز... _____ زنده خواهم شد باز _____ واعظ آهسته بگفت: _____ «معذرت می خواهم _____ خبری تازه رسیده ست مرا _____ گوییا شادروان مرحوم، _____ زنده هستند هنوز»! _____ خانمی جیغ کشید و غش کرد _____ و عزیزی به شتاب، _____ مضطرب، _____ رفت که رفت... _____ یک نفر گفت : «که تکلیف مرا روشن کن _____ اگر او مرد، خبر فرمایید _____ سوگواری بکنیم !» _____ عهد ما نیست _____ به دیدار کسی ، کو زنده است _____ دل او شاد کنیم _____ کار ما شادی مرحومان است!!! _____ واعظ آمد پایین... _____ مجلس از دوست تهی گشت عجیب! _____ صحبت زنده شدن چون گردید، _____ ذکر خوبی هایم _____ همه بر لب خشکید... _____ ملک از من پرسید: _____ «پاسخت چیست؟ _____ بگو! _____ تو کنون می آیی!؟ _____ یا بدین جمع رفیقان خودت می مانی!!؟؟» _____ چه سوال سختی! _____ بودن و رفتن من در گرو پاسخ آن... _____ زنده باشم بی دوست؟ _____ مرده باشم با دوست؟ _____ زنده باشم تنها!؟ _____ مرده در جمع رفیقان عزیز!؟ _____ من که در حیرتم از کرده ی این مردم نیز...!!! _____ کاش باور بکنیم _____ کاش بیدار شویم _____ خوب اندیشه کنیم _____ معنی واقعی آمدن و رفتن چیست؟ _____ ای کاش دلی شاد کنیم _____ تا زمانی که هنوز _____ زنده اندر در بر ماست...


کاربرگ 18-16 مداحی من- مجلس ترحیم من

_________________________________________________________

_________________________________________________________

_________________________________________________________

_________________________________________________________

_________________________________________________________

_________________________________________________________

_________________________________________________________

_________________________________________________________

_________________________________________________________

_________________________________________________________

_________________________________________________________

_________________________________________________________


بخاطر بسپار!

از همین لحظه شروع می‌کنید، همین الان، بقیه زندگی‌تان را شروع می‌کنید. فرقی نمی کند پانزده ساله باشید یا هشتاد و چهار ساله، برای شروع زندگی با معنا و هدفمند هیچ وقت دیر نیست.

کاربرگ 18-15 مداحی و سوگواری محمد قبل از مرگ خود

محمد: ما امروز اینجا جمع شده ایم تا با دوست و عضو خانواده خود، محمد، خداحافظی کنیم. محمد پدر و شوهر فوق العاده ای بود. او از گذراندن وقت با خانواده اش لذت می برد. فرزندان محمد موفق و شاد بزرگ شدند. او همسرش را در طول زندگی مشترکشان دوست داشت و عشق می ورزید. او روابط عاشقانه را حتی تا پایان زندگیش نگه داشت. محمد برای بسیاری از ما امروز یک دوست واقعی بود. وقتی کسی به کمک نیاز داشت، محمد اولین کسی بود که به او کمک می کرد. درب خانه اش همیشه باز بود. صرف نظر از اینکه مردم به وقت یا حتی پول او نیاز داشتند یا نه، محمد همواره سخاوتمند و حامی جامعه خود بود. او اعضای جمعیت خود را سازماندهی می کرد و سالمندانی را که قادر به رانندگی نبودند، یاری می داد تا در مراسم مذهبی شرکت کنند. واقعاً او دنیا را کمی جای بهتر کرد.

_________________________________________________________


محمد بین زندگی‌ کنونی خود و زندگی‌ای که می‌خواهد از او یادگار بماند تضاد دردناکی می‌بیند. بنابراین، او متوجه می شود که بیش از حد وقت خود را صرف کار، خرید و مواد غیر ضروری کرده است. او نمی‌خواهد مردم به خاطر بیاورند که او اولین کسی بود که تلویزیون هوشمند داشت یا هر سال یک ماشین جدید اجاره می‌کرد. محمد قول می‌دهد که در آینده، زمان بیشتری را با دوستان و خانواده‌اش بگذراند و برنامه‌ای برای مشارکت بیشتر در جامعه‌اش انجام می‌دهد. به هر حال، او این ارزش ها را بسیار بیشتر از همه جوایز مادی در جهان گرامی می دارد.


تمرین!

از فضای موجود در کاربرگ 18-16 برای نوشتن مداحی خود استفاده کنید. به یاد داشته باشید که بدون در نظر گرفتن فعالیت‌ها و رفتارهای فعلی‌تان، در مورد نحوه در خاطر ماندنتان صادق باشید.


1. چند دقیقه بنشینید و استراحت کنید.

2. به این فکر کنید که چگونه دوست دارید در پایان عمر از شما یاد شود. به عزیزان و دوستان فکر کنید. دوست دارید در مورد شما چه بگویند یا چه فکری کنند؟

3. افکار خود را بنویسید. مداحی شما باید منعکس کننده چیزهایی باشد که برای شما ارزش بیشتری دهند، به عبارت دیگر، آنچه می خواهید بقیه عمرتان آنطور باشد.


یافتن مقصود در مراسم سوگواری خود

احتمالاً فکر می‌کنید که مراسم تشییع جنازه شما مکانی نسبتاً عجیب برای یافتن معنای زندگی شما باشد و ممکن است تعجب کنید چرا کتابی که مدعی کمک به پریشانی عاطفی است از شما می‌خواهد در مورد مردن فکر کنید. خوب، یک دقیقه به ما فرصت بدهید، باشه؟ اجازه بدهید توضیح دهیم. 


یافتن معنا و هدف در زندگی با ایده ها و مفاهیمی عظیم تر و عمیق تر در ارتباط است. برای بسیاری از مردم، مذهب و معنویت کانال اصلی برای یافتن چنین معنایی میباشد. اما صرف نظر از اعتقادات معنوی‌تان، مقصود شما از حیات چیست؟ به عبارت دیگر، میراثی که می‌خواهید از خود به جای بگذارید چه میباشد؟


در این قسمت، از شما می خواهیم که به مراسم سوگواری یا یادبود خود و افکار و احساسات  حاضرین فکر کنید. دوست دارید مردم در مورد زندگی شما چه چیزی را به یاد بیاورند و بگویند؟ تمرین زیر به شما کمک می‌کند تا ویژگی‌ها و ارزش‌های مهم خود را کشف کنید تا مبنایی بر زندگی با احساس قناعت و رضایت بیشتری باشد.


مثال!

محمد متون مداحی برای سوگواری را به عنوان راهی برای تقویت حس حیات معنادار و هدفمند می نگارد. وقتی محمد آماده نوشتن مداحی از خود می شود، متوجه می گردد که زندگی خود را به گونه ای سپری نکرده است که توجیه گر یادبود او باشد. با این وجود، او می نویسد چرا که می خواهد مردم بدانند پس از رفتنش چگونه درباره او و زندگی او فکر کنند (به کاربرگ 18-15 مراجعه کنید).