مثال!
جیران: میدانم وقتی تلاش نکنم، در نهایت به نتیجه دلخواه نمیرسم، بنابراین تلاش نکردن واقعاً یک مزیت نیست. تغییر ممکن است نیاز به تکاپو زیادی داشته باشد و طاقت فرسا به نظر برسد و این کاملاً ناراحت کننده است. وقتی به موارد خود میاندیشم، در میابم که کمک خواستن از دیگران می تواند موجب احساس رضایتم شود. بنابراین منطقی است، آنها بدشان نیاید که هر از گاهی به من کمک کنند. میتوانم از کمک دوستانم استفاده نمایم و ممکن است از نزدیک شدن به مردم احساس خوبی پیدا کنم.
_________________________________________________________
واضح است که جیران میتواند درک کند که پیشفرضهایش در مورد تغییر باعث شده اند او در بلاتکلیفی بماند. او تمرینات را انجام داده و با فرضیات خود مخالفت کرده است، حال او می تواند حرکت رو به جلو را آغاز کند. از آنجایی که او از باورهای مخرب آگاه است، میتواند مراقب ظهور مجدد آنها باشد که اگر دوباره ظاهر شوند، معایب آنها را به خود یادآوری کند.
تمرین!
حالا نوبت شماست.
1. در کاربرگ 3-10- قسمت اول، دوم، سوم هر یک از باورهای مسدودکننده تغییر خود را یادداشت کنید (به کاربرگ 3-6 مراجعه کنید).
2. تمام دلایلی که فکر میکنید که عقیده ای برای شما درست، حقیقی و مفید است را یادداشت کنید.
3. برای هر عقیده، در طرف دیگر استدلال بیاورید. به عبارت دیگر، فهرستی از تمام باورهایی را تهیه کنید که ممکن است واقعاً به شما آسیب برساند.
_________________________________________________________ فهرست فصل سوم این کتاب
--------------
همه مطالب: