آنچه که سیمین از دنیای روان برداشت کرده (بایدها و نبایدها)
از جمله باورهایی که در شکلگیری چهارچوب معتبر فکری نقش مهمی دارد جملاتی است که یا مستقیم و یا تلویحی از بایدها و نبایدهای افراد در آن استفاده میشود. این بایدها و نبایدها اگر در جای درستی قرار نگرفته باشند میتوانند مشکلات جدی به ارمغان بیاورند که به تعدادی از آنها اشاره خواهیم کرد.
باید و نبایدها، افراد را در دام کامل خواهی میاندازد- یکسری از بایدهایی که مانع احساس خوشایند افراد می شود بایدهایی است که با کامل خواهی افراد گره خورده است و بعضاً با موفقیت نسبی افراد همراه است؛ احتمالا بسیار مورد استقبال قرار میگیرد و از آن به عنوان یک ویژگی مناسب و عاملی برای عرض اندام استفاده میشود. غافل از اینکه کمال خواهی انتها ندارد؛ و سرابی بیش نیست. در واقع افراد احساس خوشایند موقت را با یک نارضایتی طولانی معاوضه می کنند.
بایدها و نبایدها،هیجانات منفی را در افراد تقویت و فعال میکنند- با مرور به آنچه گفته شد، ملاحظه بفرمایید که چطور احساسات ناخوشایند همراه این باورهای نامناسب شکل میگیرند و در افراد نهادینه می شوند. هیجانات همراه با این قوانین سفت و سخت ترس، اضطراب، شرم می باشد.
بایدها، عزت نفس افراد را تحت تاثیر قرار میدهند- فرض کنید در خانوادهای فرزند “خوب” یعنی؛ “کسی که همیشه حرف بزرگ های بزرگتر هایش را گوش بدهد.” این باور شاید در کودکی مناسب باشد اما اگر در دوران بزرگسالی هم؛ همچنان باید همین گونه باقی بماند فرد عمیقا میپندارد که مخالفت کردن کار بدی است و او هم که قرار است مخالفت ورزی کند؛ آدم بدی است و حجمی از احساس های ناخوشایند را تجربه خواهد کرد.
بایدها و نبایدها، انعطاف پذیری افراد را کم می کنند- یکی از ویژگیهای مناسب در افراد این است که بتوانند خود را با شرایط و موقعیت های مختلف وفق بدهند. داشتن بایدهای نامناسب فراوان، سد محکمی است؛ در مقابل لذت بردن از زندگی و معاشرت و روابط سالم با سایر افراد. اینگونه افراد قوانین را برای سایرین طراحی می کنند و انتظار دارند که آنها این قوانین را بی چون و چرا انجام بدهند، در غیر این صورت احساسهای ناخوشایند به سراغ آنها می آید.
کاربرگ 5-9 تمرین جایگزین "باید" من
_________________________________________________________ فهرست فصل پنجم این کتاب
--------------
همه مطالب: