❑ 1. دکتر من می گوید که شرایط سلامت بدنی در درجه اول باعث افسردگی من می شوند.
❑ 2. بیشتر عمرم افسرده یا شدیدا مضطرب بوده ام.
❑ 3. نمی توانم حتی فکرش را بکنم که با کسی در مورد مشکلاتم صحبت کنم.
❑ 4. کاملاً تحت تاثیر مشکلات عاطفی خود هستم.
❑ 5. علاوه بر افسردگی یا اضطراب با مصرف الکل/مواد مخدر مشکل دارم.
❑ 6. به شدت بدگمان یا پارانوئید(حس بیاعتمادی و سوءظن بیدلیل به دیگران) هستم.
❑ 7. اخیراً تصمیمات بسیار وحشتناک و عصبانی کننده ای گرفته ام.
❑ 8. به طور جدی در مورد صدمه زدن به خود یا دیگران فکر می کنم یا برنامه ریزی می نمایم.
❑ 9. احساس می کنم با واقعیت ارتباط ندارم. چیزهایی را می شنوم یا می بینم که وجود ندارند.
❑ 10. دارای نوسانات شدید خلقی هستم.
❑ 11. من کاملاً احساس ناامیدی می کنم که چیزی بتواند بهبود یابد.
❑ 12. افکار من دائماً در حال درگیری هستند و احساس میکنم که از کنترل خارج شدهاند.
❑ 13. یک رویداد ناگهانی و به شدت آسیب زا را تجربه کرده ام.
❑ 14. پریشانی عاطفی من باعث ایجاد اختلالات شدید در زندگیم می شود.
❑ 15. درمان را به مدت شش ماه یا بیشتر امتحان کردهام و هیچ بهبودی احساس نمیکنم.
تمرین!
اکنون از کاربرگ 14-2 برای بازتاب مواردی که علامت زده اید استفاده کنید. در فضای آن، در مورد عباراتی که برای شما صدق می کند، به طور کامل توضیح دهید. برای توضیح ظهور مشکلات در زندگیتان، از جزئیات استفاده کنید. افکار، احساسات و مشاهدات خود را درج کنید.
_________________________________________________________
فهرست فصل چهاردهم این کتاب
--------------
همه مطالب: