شکست دادن وسواس
از آنجا که وسواس از افکار یا تصاویر ذهنی تشکیل شده است، قرار گرفتن در معرض وسواس معمولاً در تخیل رخ می دهد. همچنین، تخیل بهترین رویکرد است، زیرا بسیاری از وسواسها واقعاً نمیتوان یا نباید انجام میشد. به عنوان مثال، اگر وسواس شما شامل انحرافات جنسی عجیب و غریب است، توصیه نمی کنیم که خود را در معرض آنها قرار دهید!
هشدار!
در واقع، اگر وسواسهایی دارید که شامل فعالیتهای جنسی غیرقابل قبول یا صدمه زدن به خود یا دیگران است، باید به جای استفاده از تکنیکهای مواجهه خیالی یا واقعی، با یک متخصص سلامت روان مشورت کنید.
تمرین!
بیشتر وسواس ها روی یک ایده متمرکز هستند، بنابراین ممکن است پلکان ترس برای بالا رفتن نداشته باشید. با این حال، همچنان می توانید برای مقابله با بسیاری از وسواس های مختلف استفاده کنید. با پاسخ به سوالات مطرح شده در کاربرگ 9-15 ادامه دهید.
آنچه که پاشا از دنیای روان برداشت کرده (پذیرش واقعیت های زندگی)
در دنیایی که گاهی اوقات احساس آشفتگی و غیرقابل پیش بینی می کند، بهتر است به عدم قطعیت زندگی اعتراف کنیم. زندگی مانند دوچرخه سواری است. برای حفظ تعادل خود باید به حرکت ادامه دهید. به جای مقاومت در برابر پیچ و خم ها، آنها را بخشی از سواری هیجان انگیز در نظر بگیرید.
رنج معنا زندگی- یکی از بزرگترین نعمتهای زندگی این واقعیت است که زندگی سخت است و در برخورد با سختیهای زندگی، قدرتی بسیار ارزشمند در ما به وجود میآید. قدرت ناشی از پذیرش واقعیت به ما این امکان را میدهد که بتوانیم به عمیقترین و معنی دارترین اهداف زندگیمان دست پیدا کنیم. دلیل آن این است که زندگی سخت است و ما قادریم که از آن چیزی فوقالعاده بسازیم و فراتر از رنجهایمان برخیزیم و تفاوت و تغییر ایجاد کنیم.
کنترل زندگی- هیچکسی نمیتواند اتفاقات دنیای پیرامون خود را کنترل کند، تنها واکنش نسبت به این اتفاقات تحت کنترل شماست. نوعِ واکنشی که نسبت به اتفاقات زندگی نشان میدهید، نشانهی قدرت شماست.
ناپایداری در آغوش- بدانید که همه چیز در زندگی ناپایدار است. این شامل هر دو خوب و بد است. دانستن اینکه شرایط دشوار تغییر خواهند کرد، می تواند به شما کمک کند که آنها را با لطف بیشتری بپذیرید.
هدر دادن لحظه- بهتر است در مواجهه با واقعیتهای زندگی و موقعیتهای چالشبرانگیز، به جای نگرانی، به دنبال درسهایی باشید که هر یک از تجربیات زندگی به شما میآموزند. هدفتان این باشد که از درسهایی که بهای یادگیریشان را پرداختهاید، بهترین بهره را ببرید.
به خودتان ارزش دهید- موفقیت یعنی بتوانید با شادی به روش خودتان زندگی کنید. برای تاثیرگذار بودن لازم نیست بدرخشید. برای مهم بودن نباید حتما مشهور باشید. لازم نیست کسی به شما ارزش بدهد. همین الان هم فرد ارزشمندی هستید. فقط باید خودتان و چیزی که آرزو دارید به آن دست پیدا کنید را باور داشته باشید. موفقیت همان چیزی است که شما تعریفش میکنید نه چیزی که بقیه می گویند باید به آن برسید.
جروبحث- با دیگران گفتوگوی موثر داشته باشید و بیهوده جدل نکنید. اکثر اوقات آرامش داشتن، ارزشمندتر از پیروزی در گفتوگوست. نیازی نیست در تمام بحثهایی که پیش میآید، شرکت کنید و سعی کنید بر دیگری غالب شوید.
درس از چالش ها- به چالش ها و سختی ها به عنوان فرصت هایی برای رشد شخصی نگاه کنید. به جای اینکه آنها را به عنوان یک مانع ببینید، آنها را به عنوان درس هایی ببینید که می تواند شما را قوی تر و انعطاف پذیرتر کند.
بهای موفقیت- سعی کنید از جمله افرادی نباشید که توقع دارند بدون اینکه هیچ بهایی بپردازند، آرزوهایشان را محقق کنند. در زندگی هر کسی فرازونشیبهایی وجود دارد. وقتی برای رسیدن به هدفی تلاش میکنید، از خودتان بپرسید: برای رسیدن به این هدف باید از چه چیزهایی دست بکشم؟
مسئولیت تغییر- قیمت شادی و خوشبختی، مسئولیت پذیری است. به محض اینکه از مسئول کردن آدمها و چیزهای دیگر برای خوشبختیتان دست بکشید، شادتر و خوشبخت تر خواهید شد. میل شما به پذیرش مسئولیت زندگی خودتان، حتی اگر دیگران هم در آن نقش داشته باشند، یعنی قهرمان زندگی خودتان بودن، نه قربانی آن.
صبوری- پذیرش واقعیت زندگی اغلب نیاز به صبر دارد. بسیاری از چیزها برای تکامل و تغییر به زمان نیاز دارند. صبر می تواند به شما کمک کند شرایط سخت را تحمل کنید.
تجربه هدیه زندگی- تجربه دقیقا چیزی است که وقتی اوضاع آنطور که میخواهید پیش نمیرود، به دست میآورید و تجربه ارزشمندترین تسهیلات زندگی است، همان چیزی که به شما قدرت میدهد. شما این قدرت را دارید که زخمها و نگرانیهایتان را به دانش تبدیل کنید. فقط باید با پذیرش واقعیت از چیزی که آموختهاید برای برداشتن قدم به جلو استفاده کنید.
روراستی- انکار و نادیده گرفتن وضعیت و موقعیت فعلی، به خصوص اگر موقعیت بدی باشد، چیزی را تغییر نمیدهد. باید توانایی پذیرش موقعیتهای متفاوت را داشته باشیم، چرا که مقابله با موقعیتها و موضوعات بد راهی برای رسیدن به موقعیتهای خوب است. اما این کار نیاز دارد به تمرین، تمرین و تمرین!
ترسها در ذهن ما قوی میشوند- ترس آن اندازه که به نظر میرسد هم قوی نیست. ترس فقط به همان اندازه که ذهن شما اجازه میدهد، قوی میشود. هنوز هم میتوانید کنترل اوضاع به دست بگیرید. رمز کار این است که ترستان را شناخته و مستقیماً با آن برخورد کنید. شجاع باشید! و یادتان باشد که شجاعت به این معنی نیست که نترسید؛ شجاعت یعنی اجازه ندهید ترس جلو شما را بگیرد و نگذارد در زندگیتان جلو روید.
قبول اشتباهات- تا زمانی که اعتراف نکنید مشکلی وجود دارد، نمیتوانید چیزی را اصلاح کنید. سعی کنید اشتباهات خود را نه به عنوان شکست، بلکه به عنوان فرصتهای یادگیری در نظر بگیرید. شما تنها کسی هستید که میتوانید واقعیت خود و زندگیتان را کنترل کنید و آن را تغییر دهید. بنابراین تصمیم بگیرید چه چیزی برای شما مهم است و ذهن خود را معطوف به آن کنید.
زندگی خوب است- برای پذیرش واقعیت باور داشته باشید که داشتن روزهای سخت و ناراحت کننده هیچ اشکالی ندارد. هر روز صبح از خواب بیدار شوید، خوب به اطرافتان نگاه کنید و هیچ چیز را نادیده نگیرید. هر روز یک هدیه است. نگذارید درد و رنج یک موقعیت زندگی ناامیدتان کند. نگذارید منفی بودن خسته تان کند. نگرشتان را عوض کنید، واقعیات نیز عوض خواهند شد.
_________________________________________________________ فهرست فصل نهم این کتاب
--------------
همه مطالب: