کاربرگ 9-3 جمع آوری اطلاعات برای پله ترس توران- ترس شما چگونه شروع می شود؟

1. اضطراب یا ترس شما چگونه شروع می شود؟

توران: صرفاً تصویر برداشتن گوشی برای درخواست بیرون رفتن با کسی مرا تا حد مرگ می ترساند. حتی زمانی که با زنان صحبت می کنم، ممکن است دچار اضطراب شوم. خدایا، وقتی با یک کارمند خوش قیافه در خواربار فروشی صحبت می کنم عصبی می شوم.

_________________________________________________________  

2. از چه فعالیت هایی اجتناب می کنید؟  

توران: بدیهی است که من مدت زیادی است که قرار ملاقاتی نداشته ام. من از رفتن به مهمانی اجتناب می کنم. من از صحبت با زنان دور برم اجتناب می نمایم. من از تماس تلفنی با آنها اجتناب می کنم. من حتی از رفتن به اتاق ناهار پرسنل به این بهانه که کار زیادی برای انجام دادن دارم اجتناب می نمایم. به نظر می رسد کمرویی من بدتر می شود و اخیراً از ملاقات و صحبت با افراد جدید، حتی پسرها، اجتناب می کنم.

_________________________________________________________

3. چه موقعیت‌ها یا فعالیت‌های دیگری می‌تواند شامل ترس شما باشد؟

توران: کل رابطه مرا نگران می کند. فرض مثال اگر قرار ملاقاتی باشم، نمی‌دانم چه کنم یا چه بگویم. و من نمی دانم چه زمانی باید پیشرفت میکنم. این واقعاً ترسناک است. رابطه کوتاهی که در دانشگاه داشتم واقعاً به من صدمه زد، بنابراین نگران هستم که اگر کسی را پیدا کنم، او نیز مرا ترک کند. لعنت به چراغ چشمک زن! من حتی به سختی می توانم از یک زن راهنمایی بخواهم.

_________________________________________________________

4. آیا از "عصا" یا کمکی برای عبور از آنچه شما را مضطرب می کند، مانند مواد مخدر یا الکل استفاده می کنید؟ آیا برای انجام کارهایی که برای شما خیلی سخت است به دیگران تکیه می کنید؟ آیا سعی می کنید با آهنگ ها، آیین ها یا شعارها حواس خود را پرت کنید؟ 

توران: یک داروی آرام بخش دارم. گاهی قبل از اینکه با یک زن صحبت کنم یکی از آن ها را مصرف می کنم. در محل کار از جلسات اجتناب می کنم و از همکارانم درخواست می کنم مرا پوشش دهند.

_________________________________________________________

5. اگر بخواهید با ترس خود روبرو شوید، چه پیامدهای بدی را تصور می کنید؟ به عبارت دیگر، بدترین سناریوهای قابل تصور کدامند؟

توران: اگر بخواهم از کسی درخواست ملاقات کنم، تصور می کنم صدایم می لرزید و نمی توانستم صحبت کنم. شبیه یک احمق به نظر می آمدم، آنقدر حالت ناخوشایندی پیدا میکردم که از نظر جسمی خودم را بیمار احساس میکردم  و مثل خوک صورتی عرق میکردم. اگر قرار ملاقات برقرار میشد، احتمالاً به ریش من می خندید یا قبل از موعد از من جدا می شد. اگر کسی آنقدر ناشی باشد که بیش از یک بار با من بیرون برود، بدون شک بزودی در پی شکستن قلبم میشد.

_________________________________________________________

پس از اینکه توران سؤالات برای پلکان ترس را کامل کرد، به مرحله بعدی می رود، که به او کمک می کند مطالب خود را بر اساس میزان ترسی که ایجاد میکنند ترتیب دهد (به کاربرگ 9-4 مراجعه کنید). او آنچه را که در کاربرگ 9-3 نوشته است مرور می‌کند و از آن اطلاعات برای شناسایی فعالیت‌های خاصی استفاده می‌کند که از انجام آنها بیم دارد. او هر فعالیت را در مقیاس 0 (بدون ترس) تا 100 (بدترین ترس) رتبه بندی می کند. توران سعی می‌کند تا مواردی را بیابد که طیف کاملی از ترس را در بر می‌گیرد، از ترس کوچک گرفته تا ترس شدید و همه چیزی که دربین آنها باشند.