بگو مگو در افسردگی و اضطراب

آیا شما بیش از حد نگران و غمگین می باشید؟ خبر خوب! شما می توانید بر این مشکلات غلبه کنید.از این کتاب به عنوان مکملی برای مشاوره استفاده نماِئید. برای تسهیل به برگه ها مراجعه و از اولین مطلب شروع به خواندن کنید. نتیجه را با انجام تمرینات خواهید گرفت.

بگو مگو در افسردگی و اضطراب

آیا شما بیش از حد نگران و غمگین می باشید؟ خبر خوب! شما می توانید بر این مشکلات غلبه کنید.از این کتاب به عنوان مکملی برای مشاوره استفاده نماِئید. برای تسهیل به برگه ها مراجعه و از اولین مطلب شروع به خواندن کنید. نتیجه را با انجام تمرینات خواهید گرفت.

کاربرگ 8-1 وضعیت بحرانی ذهن شما- خطاهای شناختی

آنچه که صایاد از دنیای روان برداشت کرده (خطاهای شناختی)

خطاهای شناختی- یک تفکر اشتباه یا خطای شناختی نوعی الگوی اغراق آمیز از فکرهایی است که مبتنی بر واقعیات نیستند و در نتیجه موجب می‌شوند تا به همه چیز در پیرامون خود منفی‌تر از آنچه در واقعیت هستند، نگاه کنیم. به عبارت دیگر، خطاهای شناختی ذهن‌مان، ما را متقاعد می‌کنند تا چیزهای منفی را درباره خود و دنیایمان باور کنیم. افکاری که لزوما درست نیستند:  

  • پیشگویی- افراد دچار خطای شناختی پیشگویی همیشه منتظر پیشامد و اتفاقات ناگوار بوده و بدون دلیل کافی، آینده را پیش بینی می کنند. این نوع خطا نیز زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد مثلا افراد دچار این نوع خطا بعد از رفتن به خانه مادرشان با همسر خود بحث خواهند کرد.

  • خطای خوش بینی- افراد دچار این نوع خطای فکری نسبت به برنامه های آینده بیش ازحد خوش بینانه فکر می کنند. این افراد ممکن است بدون فکر وارد رابطه ای شوند و مشکلات این رابطه را به دلیل خوش بینی بیش از حد نادیده بگیرند ، در صورتی که اگر منطقی فکر کنند این رابطه سمی است و بودن در آن وقت تلف کردن است.

  • فاجعه سازی و کوچک بینی- افراد دچار این خطای شناختی، نکات مثبت و تواناییهای شان را ریز و بی اهمیت دانسته و خطا های خود را بزرگ می دانند. این افراد اتفاقات بد پیش آمده را از آنچه که هست، بسیار بدتر درک می کنند. این نوع خطا نیز زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد.

  • استدلال احساسی- افراد دچار این خطای شناختی، واقعیت را همان چیزی می دانند که احساس منفی شان می گوید. اگر برحسب تصادف یک بار اتفاق بد بر اساس استدلال این افراد پیش آید، او فکر می کند همیشه احساساتش درست است.

  • برچسب زدن- انسان مجموعه ای از نقاط مثبت و منفی است که بایستی در یک کل دیده شود اما افراد برچسب زن ، یک جنبه از وجود دیگران را به کل وجود آن ها تعمیم می دهند مثلا اگر همسرشان یک بار از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرد، همیشه او را یک فرد بی مسئولیت می دانند. 

  • خود مقصر پنداری- برخی افراد زمانی که برایشان اتفاقی پیش آید، بدون اینکه چندین عامل را بررسی کنند تنها خود را مقصر می دانند. مثلا این افراد اگر بحثی با همسر خود داشته باشند و او با فرد دیگری درگیر شود، خود را مقصر می دانند. این افراد اغلب دچار احساس گناه، شرم و… می شوند.

  • تفکر صفر یا صد- اکثر مهارت ها و کار های انسان در یک طیف ضعیف تا عالی قرار می گیرد اما برخی افراد دچار تفکر صفر-صدی هستند یعنی توان طیفی دیدن امور را ندارند و همه چیز را سیاه و سفید می بینند. بر اساس باور این افراد یا کاری را بایستی عالی انجام داد و یا آن که آن کار هیچ ارزشی ندارد. این افراد گاهی خود را ناقص و گاهی بی عیب می دانند.

  • خطای تأییدی- افراد دچار این نوع خطای شناختی اطلاعاتی که خلاف دیدگاه خود باشند، را نادیده می گیرند و تنها به دنبال اطلاعاتی هستند که موافق دیدگاه آنها باشد. خطای تأییدی سبب می شود بپندارید طرف مقابل فلان فکر بد را درموردم می کند، در حالی که در واقعیت این طور نیست.

  • ذهن خوانی- افرادی که دچار این نوع خطای شناختی هستند، بر اساس دنیای ذهنی خودشان دیگران و واکنش آن ها را تفسیر می کنند. تفکر این افراد براساس فرض های اولیه ذهن خودشان است. این نوع خطای شناختی بر زندگی زناشویی تاثیر گذار است زیرا این افراد با دیدن ناراحتی همسرشان در ذهن خود همسرشان را قضاوت می کنند و فکر می کنند ناراحتی او به آنها مربوط است.

  • تعمیم مبالغه آمیز- فرد دچار این نوع خطای شناختی هر اتفاق منفی را به کل زندگی تعمیم می دهد و هر اتفاق را پر رنگ تر از مقدار واقعی آن می بیند.افرادی که دچار فوبیا هستند، بیشتر دچار تعمیم مبالغه آمیز می شوند.

  • خطای انتخاب مشاهده- مغز افراد دچار این نوع خطا تنها یک چیز را خوب می بیند و به باقی چیزها توجه خاصی ندارد. این افراد اگر رابطه عاطفی موفق نداشته باشند، دیگر کسی را نمی توانند انتخاب کنند و یا اگر کسی توجه آنها را جلب کند فقط باید او را به دست آورده و دیگر نمی توانند با افراد جدید رابطه برقرار کنند.

  • فیلتر منفی- افراد دارای این نوع تفکر، فکر می کنند اگر یک نکته منفی برایشان پیش آید، کل کار آنها زیر سوال می رود. این افراد در صورتی که در زندگیشان اتفاقی منفی رخ دهد ، هیچ چیز در زندگی شان به طرز خوب و صحیحی پیش نمی رود.

  • باید اندیشی- فرد باید اندیش، انتظار دارد که باید های ذهن او حتما محقق شود و نمی تواند شرایط مختلف را درک کند. اگر بایدهای فرد تحقق نیابد در او احساس گناه، شرم و یأس ایجاد می شود. این نوع خطا نیز زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد مثلا اگر باید های فرد در رابطه با افراد دیگر تحقق نیابد او دچار احساس خشم و ناامیدی می شود.

  • خطای فرافکنی- افراد دچار خطای فرافکنی فکر می کنند همه مانند خودشان فکر کرده و واقعیت ذهنی خودشان منطبق بر دیگران است و نمی توانند تفاوت ها را درک کنیم. مثلا افراد دچار این تفکر تصور می کنند همه ی مردها و زن ها شبیه هم فکر می کنند و در تعاملات تان با جنس مخالف با مشکل روبرو می شوند.

  • بی توجهی به امر مثبت- افراد دارای این نوع تفکر که اغلب افسرده هستند، برای جنبه های مثبت زندگی خود و تجربیات و اتفاقات خوبی که برایشان پیش می آید، بی توجه و بی اهمیت هستند. این نوع تفکر بر روی زندگی زناشویی تاثیر می گذارد مثلا زمانی که همسرش او را مورد تحسین قرار می دهد، فکر می کند او چیزی می خواهید که تعریف می کند.


کاربرگ 8-1 وضعیت بحرانی ذهن شما- خطاهای شناختی

افکار انتقادی:

1.

_________________________________________________________

2.

_________________________________________________________

3.  

_________________________________________________________

4.

_________________________________________________________

5.

_________________________________________________________

6.

_________________________________________________________

7.

_________________________________________________________

8.

_________________________________________________________

9.

_________________________________________________________

10.


احساسات پس از نوشتن افکار انتقادی:

_________________________________________________________

_________________________________________________________

_________________________________________________________

_________________________________________________________


1. نگاهی جدید به اطراف خود بیندازید، اما این بار قضاوت یا ارزیابی نکنید. با حواس خود ارتباط برقرار کنید. آنچه را که تجربه می کنید تا جایی که می توانید عینی توصیف کنید و این تجربیات را همانطور که در کاربرگ 8-2 به دست می آورید بنویسید. نگران ساختار جمله، علائم نگارشی یا دستور زبان نباشید.

2. توجه کنید که اکنون چه احساسی دارید. این احساسات را در کاربرگ 8-2 یادداشت کنید.

3. در مورد این تمرین فکر کنید و نتیجه گیری خود را در زیر بازتاب های من در کاربرگ 8-3 بنویسید.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد