آنچه که حاجی قربان از دنیای روان برداشت کرده (اثرات خود تخریبی بر عزت نفس)
خود خرابکاری به هر رفتاری اطلاق می شود که ما را از رسیدن به پتانسیل کامل خود باز می دارد. ممکن است درگیر رفتارهایی باشیم که پیامدهای روحی، عاطفی یا جسمی دارد و ما را از دستیابی به اهدافمان باز می دارد.خود تخریبی میتواند در حوزه ذهنی و یا جسمی اتفاق بیفتد. چند ویژگی فرد با عزت نفس پایین و دارای شخصیت خود خرابکاری:
- نداشتن مرزبندی- افرادی که عزت نفس پایینی دارند، بهسختی میتوانند در ارتباط با دیگران مرزهای لازم را مشخص کنند. آنها اغلب از ایجاد یا حفظ مرزها اجتناب میکنند، زیرا میترسند که نکند با این کارشان دیگران دیگر آنها را دوست نداشته باشند یا خودشان احساس گناه بکنند.
- صحبت با خود- وقتی دوستی اشتباه می کند، به آنها می گویند: “اشکالی ندارد، ” اما وقتی اشتباه می کنند، می گویند: "من همه چیز را به هم ریختم و در همه چیز افتضاح هستم." صحبت منفی زیاد با خودتان می تواند باعث شود که واقعاً تمام آن کلماتی که می گویید را باور کنید.
- امید داشتن به آینده- اگر فرد عزت نفس پایینی داشته باشد، این احساس ناامیدی سبب میشود که از انجام کارها و رفتارهای مثبت و سازنده خودداری کند خودتخریبی روشی رایج برای مقابله با این نوع احساسات است. آنهایی که عزت نفسشان پایین است، اگر به اهدافشان نرسند یا احساس خوشبختی و رضایت نکنند، تقصیر را به گردن دیگری میاندازن
- سندرم ایمپاستر- یک پدیدهی روانی است که در آن افراد نمیتوانند موفقیتهایشان را بپذیرند. بر خلاف آنچه شواهد بیرونی نشان میدهد که فرد با رقابت و تلاش به موفقیت رسیده، خود فرد تصور میکند که لیاقت موفقیت را ندارد و فریبکار است. فرد مبتلا به این سندرم، موفقیت خودش را در نتیجه خوششانسی، زمانبندی خوب یا فریب دادن دیگران میداند و این موضوع که فرد باهوش یا تلاشگر است توسط خودش مورد پذیرش قرار نمیگیرد.
- ترس از شکست- افرادی که عزت نفسشان کم است، چون به تواناییهای خود اطمینان ندارند، همیشه میترسند که نکند شکست بخورند و چون از شکستخوردن میترسند، یا از چالشها اجتناب میکنند یا بدون اینکه واقعاً تلاش بکنند، تسلیم میشوند. رفتارهایی مانند تخلیه هیجانی بههنگام بههمریختگی اوضاع یا جستوجوی راههایی برای پنهانکردن بیکفایتی از جمله نشانههای ترس از شکست هستند. اگر فرد عزت نفس پایینی داشته باشد، معمولا بهانه میآورد، عوامل بیرونی را سرزنش میکند و کارها را کماهمیت جلوه میدهد.
- هدف- احساس هدف می تواند برای عزت نفس بسیار مهم باشد، و افرادی که خود خرابکاری می کنند تمایل دارند این احساس را نداشته باشند. آنها ممکن است احساس کنند که هیچ هدفی وجود ندارد که قادر به انجام آن باشند. تا زمانی که مبارزه با رفتارهای خود خرابی را یاد نگیرید، نمی توانید هدف خود را پیدا کنید.
- مشکل در پذیرش بازخوردهای مثبت- عزت نفس پایین ارتباط مستقیمی با ناتوانی در پذیرش تعریفوتمجیدهای دیگران دارد. افرادی که عزت نفس پایینی دارند، اغلب با بازخوردهای مثبت با سوءظن و بیاعتمادی برخورد میکنند.
- سازندگی- کسانی که خود خرابکاری می کنند به ندرت بسیار سازنده هستند. این به این دلیل است که بسیاری از رفتارهای شکست پذیر را دارند و نتوانند کاری را که نیاز دارند انجام دهند.
- تعویق کار- هر چه سن شما بالاتر می رود، این احتمال بیشتر است که به تعویق انداختن کار نشانه ای از یک موضوع مهم تر باشد. اغلب به این معنی است که شما از چیزی اجتناب می کنید. مانند خطر شکست. این نوع اجتناب از نشانه های رایج خود خرابکاری است و توانایی شما برای زندگی روزمره را از بین می برد.
- نگرانی و تردید- کسانی که احساس خودارزشمندی نمیکنند، حتی بعد از تصمیمگیری هم اغلب نگران این هستند که نکند تصمیم اشتباهی گرفته باشند. آنها به باورهای خودشان شک دارند و ممکن است بهجای پایبندی به انتخاب خود، از افکار دیگران پیروی کنند. این خودتردیدی و اعتماد نداشتن به خود روزبهروز بدتر میشود تا جاییکه فرد دیگر نمیتواند برای زندگی خودش تصمیمگیری کند.
- فرار از مشکلات- یک روش استاندارد خود خرابکاری این است که فرد تمایل دارد از هر چیزی که حتی کمی مشکل به نظر می رسد دست بکشد.
- مشکل در بیان نیازها- کسی که عزت نفس پایینی دارد، شاید نتواند نیازهای خود را بهدرستی بیان کند. این مشکل ممکن است ناشی از احساس خجالت فرد باشد یا شاید هم فرد احساس کند که نیاز به کمک و حمایت نشانه بیکفایتی اوست. چنین افرادی چون کمبود عزت نفس دارند، احساس میکنند که لایق کمک و حمایت نیستند. آنها خواستههای خود را در اولویت قرار نمیدهند، بنابراین هنگام نیاز به دردسر میافتند.
- مشکلات عزت نفس- عزت نفس به احساس کلی یک فرد نسبت به ارزش وجودی خود اشاره دارد. این ارزش می تواند طیفی از عوامل مانند احساس هویت، اعتماد به نفس، احساس شایستگی، و احساس تعلق را در بر گیرد. نقش مهمی در زمینه های مختلف زندگی ایفا می کند، به همین دلیل است که داشتن عزت نفس پایین می تواند یک مشکل جدی باشد.
- تسلط نداشتن- افرادی که عزت نفس پایینی دارند، اغلب احساس میکنند که تسلط چندانی بر زندگی یا اتفاقات ندارند و نمیتوانند خود یا جهان اطرافشان را تغییر بدهند و از آنجا که یک مرکز هدایت بیرونی دارند، در مواجهه با هر مشکلی احساس ناتوانی میکنند. طبق تحقیقات، در موقعیتهایی که فرد احساس میکند تسلط کمی بر اتفاقات زندگیاش دارد، داشتن عزت نفس کافی اثرات منفی ناشی از این تسلطنداشتن را به حداقل میرساند. درنتیجه فرد بهلحاظ روانی سالمتر خواهد بود.
- نقد خود- افرادی به خود می گویند که برای رسیدن به اهدافشان به اندازه کافی خوب نیستند یا هر کاری که تاکنون انجام داده اند کافی نیست. اغلب تا حدی که دستاوردهای خود را نادیده می گیرند. به راحتی می توان فهمید که چگونه این نوع انتقاد می تواند عزت نفس و تفکر مثبت شما را از بین ببرد.
- مقایسه اجتماعی منفی- اینطور نیست که مقایسه اجتماعی همیشه منفی باشد و گاهی تأثیر مثبتی دارد و تصویر فرد از خود را ارتقا میبخشد. گاهی هم مقایسه خود با دیگران عزت نفس را نابود میکند. کسانی که عزت نفس پایینی دارند، بیشتر احتمال دارد درگیر «مقایسه اجتماعی صعودی» شوند یا خود را با افرادی مقایسه کنند که فکر میکنند بهتر از خودشان هستند. مقایسه اجتماعی صعودی همیشه بد نیست. مثلا این مقایسهها ممکن است منبعی از اطلاعات و الهامها برای پیشرفت باشند. بااینحال اگر فرد احساس بیکفایتی یا ناامیدی داشته باشد، مقایسه صعودی جلوی عزت نفس او را میگیرد. شبکههای اجتماعی نیز در چنین مقایسههایی نقش دارند و سبب کاهش عزت نفس میشوند. اگر از آن دسته افرادی هستید که اغلب خود را غیرمنصفانه با کاربران شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و اینستاگرام مقایسه میکنید، نباید انتظار داشته باشید که عزت نفستان آسیبی نبیند.
کاربرگ 3-14 خاطرات خود خرابکاری من
روز | خود خرابکاری | پاسخ به خود خرابکاری |
شنبه | | . |
یکشنبه | | . |
دوشنبه | | . |
سه شنبه | | . |
چهارشنبه | | . |
پنجشنبه | | . |
جمعه | | . |
_________________________________________________________
فهرست فصل سوم این کتاب
--------------
همه مطالب: