فکر متهم: طاقت دیدن حالت دافعه در چهره دوست دخترش را ندارد.
دفاع از فکر | دادرسی به فکر |
گاهی اوقات وقتی برای معاینه می روم، می شنوم که مردم در مورد من صحبت می کنند. | سوختگی من قابل توجه است. این بدان معنا نیست که مردم وقتی در مورد من صحبت می کنند، مرا دوست ندارند. اینجا، من در حال ذهن خوانی هستم. |
من قبلا ظاهر شوکه شده مردم را دیده ام. | به نظر می رسد خانواده من به دیدن زخم های من عادت کرده اند. |
یادم میآید مادرم وقتی میدید چقدر سوختگی دارم، گریه میکرد. | فقط به این دلیل که مادرم گریه می کرد به این معنی نیست که او نمی توانست دیدن مرا تحمل کند. |
پس از عمل جراحی، فیزیوتراپیست اظهار داشت که اثر سوختگیهای من دائمی خواهند ماند و من فقط باید یاد بگیرم که با آنها زندگی کنم. | فیزیوتراپیست درست می گفت که من باید با این زندگی طی کنم. اما این بدان معنا نیست که من نمی توانم عاشق شوم. این تفکر شامل بزرگنمایی و تعمیم افراطی است. |
مردم با دیدن زخم های سوختگی دفع می شوند. | تیم پزشکی شوکه به نظر نمی رسید. |
بسیاری از افراد که خوش تیپ نیستند شریک زندگی دارند. در بسیاری از موارد، آنها شریک خود را پس از وقوع تغییر ریخت یافته اند. | |
اگر کسی واقعاً من را دوست دارد و به من اهمیت می دهد، باید بتواند زخم های من را قبول کند. | |
اگر تلاش نکنم، هرگز رابطه ای نخواهم داشت. این فکر به من کمک نمی کند. | |
اگر او مرا قبول نکرد، به این معنی نیست که همه مرا نخواهند پذیرفت. درد سوختگی را تحمل کرده ام، عدم پذیرش کسی نمی تواند خیلی بدتر از آن باشد. |
در این مرحله، یولداش به دقت مواردی را مرور میکند که در "برگه تجدید نظر فکر در محاکمه" ارائه شده است. او فکر متهمی خود را که موجب بدبختی اش شده است را به عنوان مجرم میپذیرد. او و درمانگرش موافقت میکنند که روی فکر جایگزین برای مخربترین افکارش کار کنند (به قسمت «بعد از حکم: جایگزینی و بازپروری افکار» مراجعه کنید). با این حال، پس از ایجاد اولین جایگزین، او به ارجاع افکار مخرب دیگر خود به دادستانی ادامه می دهد و آنها را یکی یکی جایگزین می کند.