آنچه که تارا از دنیای روان برداشت کرده (روشهای دستیابی به اهداف برای حس رضایت)
رسیدن به رضایت در زندگی ما را تبدیل به یک انسان شاد و خوشبخت خواهد کرد و البته جالب است که این رابطه به صورت برعکس نیز صدق میکند. رضایت از زندگی به معنی احساس فرد در مورد عملکرد و شرایط زندگی اش و یا به عبارت دیگر ارزیابی سلامت و بهزیستی اش است:
قبول مسئولیت- مسئولیت سرنوشت خودتان میتواند چالشبرانگیز به نظر برسد، اما بسیار شادیآور است.
روابط بهتر- افرادی که از زندگی احساس رضایت دارند، تمایل بیشتری دارند تا احساسات مثبت را تجربه کنند. توانایی آنها برای یافتن شادی های کوچک در لحظه، به وضعیت عاطفی پایدارتر و مثبت آنها کمک می کند. احساس رضایت و نشاط به یقین بر روابط تاثیر می گذارد. وقتی افراد با خودشان راحت باشند، می توانند با دیگران ارتباط واقعی تری برقرار کنند و روابط سالم تر و رضایت بخش تر را تقویت نمایند.
محافظت از وقت- وقتی با دستپاچگی میخواهید فهرست کارهایی که باید انجام میدادید را بررسی کنید، خب طبیعی است که احساس ارزشمندی، آرامش یا شایستگی سخت می شود. کارهایتان را برنامه ریزی کنید. عجله فقط وقت شما را تلف میکند.
انتخاب روابط- برای درک چگونگی یافتن احساس رضایت از دستیابی به هدف، ما باید نیاز خود به عنوان یک انسان برای ارتباط با دیگران را تأمین کنیم. شما مسئول بهزیستی خود هستید و این شمایید که انتخاب میکنید تا بیشترین وقت خود را با افرادی که الهام بخش هستند و از شما حمایت میکنند، بگذرانید. وقتی اطرافتان را با افرادی پر میکنید که انرژی شما را تحلیل میبرند، توجه شما به سمت مسائل منفی جلب میشود؛ اما وقتی با افراد مثبت احاطه شده باشید، احساس بالندگی و درخشش خواهید کرد. شما باید روابط خارق العاده بخواهید، نه متوسط یا مخرب.
تجسم موفقیت- بعد از این که اهداف را تعیین کردید، برنامهای تنظیم کنید تا قدم به قدم به آنها نزدیک شوید و وقت خود را صرف تجسم آنچه برای موفقیت لازم است، کنید که ایجاد یک چشم انداز روشن برای اهداف شما، آنها را واقعبینانهتر و ملموستر میکند.
قدمهای قابل کنترل- همانند یک کودک قدم بردارید. احتمالاً شما قادر نخواهید بود یک شبه یک احساس رضایت تزلزلناپذیر در خود ایجاد کنید، اما با تلاش مداوم، احساس رضایت به یک هنجار جدید در شما تبدیل میشود
مطالعه- این فعالیتی است که به تنهایی هم می توانید انجام دهید. خواندن، یکی از بهترین راه های کنترل افکار مزاحم و ایجاد نوعی انگیزش است.
همراستایی با ارزشهای خود- در جستجوی احساس خرسندی، گاهی وسوسه میشوید که ارزشهایتان را برای رسیدن به یک احساس زودگذر از رضایت، فدا کنید؛ اما اگر شما خلاف ارزشهای خود عمل کنید، احساس رضایت شما، احساس درستی نبوده و ماندگار نیز نخواهد ماند. هنگامی که با خودتان صادق باشید، خواهید فهمید که چه راهی برای ایجاد احساس رضایت واقعی، در پیش بگیرید.
خلق کردن- وقتی انسان نجاری یا خیاطی می کند و شیء جدیدی درست می کند، به نوعی رضایت دست می یابد. نوشتن نیز نوعی خلاقیت است که رضایت فوق العاده ای به انسان می دهد.
احاطه خود با مثبتها- میزان زیادی از خوشبختی شما میتواند تحت تأثیر محیط شما قرار گیرد.اگر متوجه شدید که بیشتر اوقات خود را با افرادی میگذرانید بدانید که تاثیر منفی بر روحیه یا نگرش شما خواهند گذاشت. از آنها دوستانه دوری کنید.
ساده زیستی- با پاکسازی فضاهای فیزیکی و ذهنی، زندگی خود را ساده تر کنید. خلوت کردن محیط اطراف ما را شادتر و روانمان را سالم تر می کند و فضا را برای آنچه واقعاً در زندگی مهم است فراهم کرده، و حس رضایت را تقویت می کند.
خاطرهنویسی- یکی از روشهای مورد علاقه برای کشف احساساتمان هست. حتی می توانیم معاشرت و دید و بازدید را کم کنیم تا فرصت نوشتن داشته باشم. نسبت به زمانی که بهندرت مینویسیم، حال احساس اعتمادبهنفس، آسودگی و هدفمند بودن داریم و البته که خیلی هم راضیتریم.
سرگرمی- از آنجا که بیشتر اوقات با وظایف مقرر و نادلخواه انباشته شده است، اوقات آزاد باید صرف کارهایی شود که واقعا دوست دارید و نیازهایتان را برطرف می کند.
تمرین شکرگزاری- کمک میکند تا راههایی را که قبلاً موجب برآورده شدن نیازهایتان شده و شما رو به اهدافتان رسانده را بشناسید.
گذراندن وقت با خانواده و دوستان- روابط اجتماعی بهتر و رابطه سالم با دوستان و دیدارهای چهره به چهره مشخصاً باعث افزایش حس خوب و رضایت از زندگی در انسان میشود. در لحظه زندگی کنید، حتماً زمانی را برای دور هم بودن اختصاص دهید و آگاهانه نگاه کنید که این زمان را چگونه سپری میکنید.
نکات مثبت- تمرکز روی نکات مثبت نه تنها به شما کمک میکند که احساس رضایت بیشتری داشته باشید، بلکه به شما این امکان را میدهد مناطقی از زندگی خود را که میتوانید شناسایی کنید و تغییر دهید.
دل رو بزن به آتش، باداباد!- به نقل از دکتر وهاب حاجی سردار: اگر روی ریسکهای واقعا خطرناک خط بکشیم، ریسک کردن چنان بسیاری از مهارتها است که با کوشش میتوانیم موجب شکوفایی آن شویم. شاید ریسک کار ترسناکی نباشد، اما میتواند دلهره آور باشد. ذهن ما انسانها توانایی آگاهی از خطر و پیشگیری از آسیبها را دارد. از سویی ذهن ما در بعضی از شرایط، موقعیتهای عادی را خطرناک تلقی کرده و شخص را گرفتار ترس کاذب میکند. اکثر ترسهایی که در ذهن مردم وجود دارند، حقیقی نیستند و آسیبی نمی رسانند. احساس ترس کاذب یک واکنش ذهنی است که موجب میشود فرد در بعضی از شرایط وحشت کند. اگر این دسته از تصورات ذهنی کاذب باشد پس می توان ریسک کرد. ریسک کردن میتواند در پیشرفت زندگی تاثیر گذار باشد و موجب شود که ترسهای خیالی را از سر راه خود برداریم و به سوی موفقیت سوق یابیم و شانس رسیدن به مقاصد را افزایش دهیم. ریسک کردن مستلزم دوری از ناحیه آرامش و گام نهادن به ناشناختهها و رویارویی با ترس است.
کاربرگ 17-8 پیگیری رضایت من
_________________________________________________________
فهرست فصل هفدهم این کتاب
--------------
همه مطالب: