بگو مگو در افسردگی و اضطراب

آیا شما بیش از حد نگران و غمگین می باشید؟ خبر خوب! شما می توانید بر این مشکلات غلبه کنید.از این کتاب به عنوان مکملی برای مشاوره استفاده نماِئید. برای تسهیل به برگه ها مراجعه و از اولین مطلب شروع به خواندن کنید. نتیجه را با انجام تمرینات خواهید گرفت.

بگو مگو در افسردگی و اضطراب

آیا شما بیش از حد نگران و غمگین می باشید؟ خبر خوب! شما می توانید بر این مشکلات غلبه کنید.از این کتاب به عنوان مکملی برای مشاوره استفاده نماِئید. برای تسهیل به برگه ها مراجعه و از اولین مطلب شروع به خواندن کنید. نتیجه را با انجام تمرینات خواهید گرفت.

کاربرگ 2-1 ریشه های عاطفی تکین- برداشت از منشاء اضطراب یا افسردگی (قسمت سوم)

سوالات دیگر درباره دوران کودکی

1. اولین خاطرات من چیست؟

از زمانی که خیلی کوچک بودم چیز زیادی به یاد ندارم. پدربزرگم ما را سوار اسب می کرد. ایام جالبی بود. یادم می آید که پدرم و پدربزرگم بر سر پول دعوای بزرگی داشتند. واقعا وحشتناک بود.

2. آیا خواهر و برادر یا افراد دیگری در خانه بودند که بر من تأثیر گذاشته باشند و چگونه؟  

به خواهر بزرگترم توجه می کردم، اما او بعد از وارد شدن به دبیرستان هیچ اهمیتی به من نمیداد. فکر می‌کنم پدر و مادرم از او بیشتر حمایت می کردند. حداقل پدرم این اینطور بود. هیچ وقت احساس نکردم که با من چنان خواهرم رفتار میکنند. 

3. چه چیزهایی را از دبستان به یاد دارم؟ (آیا خوشحال بودم؛ در مورد خودم چه فکر می کردم؛ در مدرسه چکار می کردم؛ دوستی هایم چگونه بود؛ آیا اتفاق خاصی رخ داد؟)

یادمه واقعا بچه خجالتی اما شاگرد خوبی بودم. من چند تا دوست خوب داشتم، اما آنها هم یک جورهایی مثل من یک فرد غیر جذاب با فعالیت های فکری یا تحصیلی بودند.

4. در مورد مدرسه راهنمایی چه چیزی به یاد دارم؟ (آیا خوشحال بودم؛ در مورد خودم چه فکر می کردم؛ در مدرسه چکار می کردم؛ دوستی هایم چگونه بود؛ آیا اتفاق مهمی رخ داد؟)

آن زمان من حتی خجالتی تر شدم. من همیشه احساس دست و پا چلفتی داشتم و عامل ناخوشایندی و شرم بودم. من زیاد به مهمانی ها دعوت نمی شدم. من خیلی خوشحال نبودم. اگر ناراحت می شدم، گاهی اوقات مادرم برخی از تکالیف من را انجام می داد. سپس او باعث می شود که در این مورد احساس گناه کنم.

5. از دبیرستان چه چیزی به یاد دارم؟ (آیا خوشحال بودم؛ در مورد خودم چه فکر می کردم؛ در مدرسه چکار می کردم؛ دوستی هایم چگونه بود؛ آیا اتفاق مهمی رخ داد؟)

در آن زمان چند دوست دیگر داشتم و شروع به دیدار کردیم. وقتی دختری به من سر می زد خیلی خوشحال به نظر نمی آمدم. یادم می آید اکثر اوقات در اتاقم می ماندم. اکنون متوجه می شوم که نمی‌دانستم چگونه احساساتم را به خوبی مدیریت کنم، وقتی نمی‌دانستم چه کاری در قبال مسائلم انجام دهم، فقط گوشه گیری می کردم. من به اندازه کافی تلاش کردم تا با نمره متوسط دبیرستان را به اتمام برسانم، اما می دانم که می توانستم در دبیرستان خیلی بهتر باشم.

6. رویدادهای مهم بزرگسالی مانند ضربه روحی یا برنده شدن در لاتاری؟

من از دانشگاه فارغ التحصیل شدم، ازدواج کردم و صاحب چند فرزند شدم. طلاق من بعد از 14 سال ازدواج شوک آور بود، اما به خوبی از آن عبور کردم.

7. در مورد منشاء اضطراب یا افسردگیم چه چیزی  آموختم؟

وقتی به دوران کودکی ام فکر می کنم، متوجه می شوم که خیلی خوشحال نبوده ام. به نظر می رسد پدرم زیاد به من اهمیت نمی داد. مادرم بیشتر توجه داشت، اما مادرم انگار سوار ترن هوایی شهربازی باشد، احساساتی بود. من فقط خفه خون میگرفتم و فکر می کنم این تمایل را درطول  تمام زندگیم داشته ام. شاید الان هم دارم سکوت اختیار میکنم. این کاری است که در نارضایتی انجام می دادم. حدس می‌زنم متوجه شده‌ام که برای مشکلاتم کاملاً مقصر نیستم. به نوعی منطقی است،  زمانی که امکان طرد شدن، انتقاد یا زمان عصبانیت از من بود، سکوت کنم.


پس از تکمیل فرم ریشه های عاطفی، تکین درک بهتری از روش کنار آمدنش با استرس در گذشته  دارد. او در می یابد که به چه دلیلی هنگام مواجهه با انواع وضعیت ها سکوت می کرد. این تمرین در مورد سرزنش و عیب یابی نیست، بلکه به تکین کمک می‌کند تا خودش را ببخشد و به مسیر اصلی برود. این بینش ها او را وارد آغاز مسیری جدید می کند.


تمرین!

اکنون، فرم ریشه های عاطفی خود را در کاربرگ 2-2 تکمیل کنید. این یک تمرین مهم است. به اندازه ای که نیاز دارید وقت بگذارید.  اگر در حال دریافت مشاوره یا روان درمانی هستید، بدون شک درمانگر شما این اطلاعات را مفید و آموزنده خواهد یافت.


به دوران کودکی خود تأمل کنید. می توانید گذشته و خاطرات خود را با صحبت با اقوام یا نگاه کردن به آلبوم های عکس قدیمی شروع کنید. سپس به سؤالات مربوط به والدین یا مراقبان خود و دوران کودکی و نوجوانی خود پاسخ دهید. نگران تکمیل همه جزئیات نباشید، فقط بهترین کار ممکن را انجام دهید. خاطرات همیشه کاملاً مطابق با حقیقت یا استاندارد نیستند، اما به شیوه‌ای قدرتمند، بر عواطف امروزه شما تأثیر می‌گذارند.


بخاطر بسپار!

لطفاً توجه داشته باشید که هدف از این تمرین سرزنش والدین یا سایر افراد مهم زندگی شما نیست. این افراد در واقع ممکن است سهم قابل توجهی در مشکلات شما داشته باشند و دانستن آن مفید است. اما آنها با مشکلات خود به همان نحوه ای که شما انجام داده اید، کنار آمده اند. درک  کردن آنها به شما کمک می کند، اما سرزنش و عیب جویی نه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد