بگو مگو در افسردگی و اضطراب

آیا شما بیش از حد نگران و غمگین می باشید؟ خبر خوب! شما می توانید بر این مشکلات غلبه کنید.از این کتاب به عنوان مکملی برای مشاوره استفاده نماِئید. برای تسهیل به برگه ها مراجعه و از اولین مطلب شروع به خواندن کنید. نتیجه را با انجام تمرینات خواهید گرفت.

بگو مگو در افسردگی و اضطراب

آیا شما بیش از حد نگران و غمگین می باشید؟ خبر خوب! شما می توانید بر این مشکلات غلبه کنید.از این کتاب به عنوان مکملی برای مشاوره استفاده نماِئید. برای تسهیل به برگه ها مراجعه و از اولین مطلب شروع به خواندن کنید. نتیجه را با انجام تمرینات خواهید گرفت.

کوچک کردن خود؛ مشکلات جدی در پشت پرده سرکوب خود واقعی (مطلب ارسالی)

فکر کنید که داخل یک فضای کاری نو شدید، کسی شما را نمی‌شناسد و مدام تلاش می‌کنید تا خود واقعی‌تان را نشان ندهید. اگر این تصویر برای شما آشناست، باید گفت شما هم از دسته آدم‌هایی هستید که بی‌وقفه در حال کوچک کردن خود هستند. این‌که نتوانید در هیچ محیطی پتانسیل واقعی خود را نشان ندهید، بسیار آزاردهنده است. با‌این‌حال شما مجبور نیستید این نقش غیرواقعی را تا ابد ادامه دهید. با خواندن این مقاله می‌توانید مشکلاتی که سرکوب خود واقعی‌تان برای شما ایجاد می‌کند بشناسید و راهکارهایی برای حل آن‌ها یاد بگیرید. 

 

کوچک کردن خود؛ مشکلات جدی در پشت پرده سرکوب خود واقعی

وقتی به صورت مداوم خود را کوچک می‌کنید تا افراد کنارتان احساس بزرگی کنند، در واقع انگار در حال زندگی در اتاقکی تنگ و تاریک هستید. کوچک شمردن خود به معنای سرکوب شخصیت و رفتار نکردن به شیوه‌ای که دوست دارید برای راضی نگه ‌داشتن بقیه است. این‌که هر ثانیه در حال پنهان کردن علایق، آرزوها، افکار و شخصیتتان باشید، صرفا بخاطر اینکه فکر می‌کنید حقیقت وجود شما برای دیگران قابل قبول نیست، کاری ترسناک و خسته کننده است.

شاید فکر کنید که محدود کردن وجود و احساسات خود برای اینکه دیگران احساس بهتری داشته باشند، کاری فداکارانه و ازخودگذشتگی بزرگی است. باید گفت که حقیقت چیز دیگری است. اکثریت قریب به اتفاق اطرافیانتان حتی متوجه این رفتار بزرگ شما نمی‌شوند. از آن گذشته آن‌ها هیچ فرصتی برای شناختن خود واقعی شما پیدا نمی‌کنند. همچنین مشکلات بزرگتری برای شما در نتیجه پیامدهای این سرکوب فداکارانه می‌تواند به‌وجود آید.

مشکل اول؛ هرگز به خواسته واقعی خود دست نمی‌یابید

اینکه شما خواسته بقیه را در اولویت بالاتری نسبت به خواسته‌های خود قرار می‌دهید، ظلم بزرگی در حق خودتان است. اگر در محل کار، خانواده و در روابط اجتماعی، توانایی‌، مهارت، پتانسیل و ایده‌های خود را نشان ندهید، هرگز نمی‌توانید پیشرفت کنید. ممکن است به ترفیع شغلی که لیاقت آن را داشتید نرسید و جایگاه محبوبی را در خانواده و اجتماع بدست نیاورید. باید نشان دهید که شخصیت واقعی شما چه می‌خواهد و بدانید که درخواست‌های شما به اندازه خواسته‌های بقیه مهم و ارزشمند است.

مشکل دوم؛ وقت خود را در ارتباط با افراد اشتباه هدر می‌دهید

شما لایق این هستید که لحظات خود را در کنار کسانی بگذرانید که قدرتان را می‌دانند. آیا واقعا می‌خواهید وقت خود را صرف افرادی کنید که نمی‌توانند شخصیت واقعی شما را تحمل کنند؟ وقتی تنها یک فرصت برای پیشرفت وجود دارد، رقبا نمی‌توانند تاب بیاورند که منابع محدود را با بقیه به اشتراک بگذارند. شاید هم دیدگاه کلیشه‌ای نسبت به نژاد، جنسیت، ظاهر و یا نگرش دارند. اگر خود واقعی شما باعث می‌شود که دیگران از شما فاصله بگیرند، یعنی آن‌ها افراد اشتباهی هستند. پس کوچک کردن خود را کنار بگذارید.

مشکل سوم؛ با این خود ساختگی نمی‌توانید به قله‌ رشد و بالندگی برسید

اینکه فکر کنید با کوچک کردن خود در نگاه بقیه و بزرگ کردن دیگران، می‌توانید پیشرفت کنید، تصور غلطی است. در واقع شما نمی‌توانید به بالاترین پتانسیل خود برسید، مگر اینکه شخصیت واقعی خود را در آغوش بکشید. این فکر که اگر کسی شما را بشناسد، نمی‌تواند شما را دوست داشته باشد، بسیار وحشت برانگیز است. با‌‌این‌حال به یاد داشته باشید که تمام وجود شما ارزشمند است و تنها با پذیرش این می‌توانید به نهایت قله بالندگی برسید.

مشکل چهارم؛ تظاهر کردن بسیار خسته‌کننده و طاقت‌فرساست

حتی اگر بازیگر بسیار قابلی باشید، جا شدن در محدوده انتظارات بسیار پایین دیگران می‌تواند تمام انرژی شما را ببلعد. ممکن است توانایی‌های شما در استاندارد بالایی قرار بگیرد اما اگر هدفتان تنها راضی نگه ‌داشتن بقیه باشد، باید به صورت مداوم برای تقلید از یک فرد ضعیف که به هیچ وجه در جستجوی پیشرفت نیست، تلاش کنید؛ در‌صورتی‌که این انرژی عظیم می‌تواند در جای مناسب‌تری هزینه شود.

مشکل پنجم؛ احساس شدید سرکوب را تجربه می‌کنید

بعد از صرف مدت زمان زیادی برای تظاهر به آن‌چه نیستید، دیگر ابراز احساسات و افکار واقعی برای شما سخت‌ می‌شود. ممکن است احساس کنید چیزی در درونتان وجود دارد که تمایل به بیرون آمدن دارد، اما در یک اتاق آهنی، سفت و سخت زندانی شده است. مهم نیست که چقدر به در و دیوار بکوبد و تقلای خارج شدن داشته باشد، کلید این این اتاق در بین تظاهرات دروغین شما گم شده است. کوچک کردن خود به معنی زندگی با این موجود زندانی درونی است.

مشکل ششم؛ خود واقعی‌تان را گم می‌کنید

بازی کردن یک نقش به مدت طولانی، ممکن است باعث شود در آن غرق شوید. شما بین خواسته‌ها، علایق، افکار، هیجانات و شخصیت غیر واقعی جدید گم می‌شوید و فراموش می‌کنید واقعا که هستید. این شخصیت جدید آشنا به نظر می‌آید و زندگی کردن درون آن راحت است. با‌این‌حال این خود واقعی شما نیست و هر چقدر هم که خوب از پس این بازی بر بیایید، باز هم این نقش متعلق به شما نیست و برای فرد دیگری است.

مشکل هفتم؛ اعتماد به نفس را از دست می‌دهید

وقتی که فراموش کنید خود واقعی شما چه شکلی است، کم کم اعتماد به نفس را از دست می‌دهید. این‌جاست که برایتان مهم می‌شود که دیگران چه فکری درباره شما می‌کنند. نظر بقیه تبدیل به معیار سنجش رفتارها می‌شود و مسیر زندگی به سمت پسرفت و نداشتن جاه‌طلبی تغییر می‌کند. در واقع شما دیگر این نقش جدید را کنترل نمی‌کنید؛ بلکه او کنترل تک تک جنبه‌های زندگی شما را در دست دارد. کوچک کردن خود در بلندمدت شما را تبدیل به فردی ضعیف و قانع می‌کند که دوست ندارد تمام توانایی خود را نشان دهد.

مشکل هشتم؛ باعث می‌شود از عالم و آدم دلخور باشید

اگر متفاوت‌تر از چهارچوب های قابل قبول جامعه هستید، کوچک کردن خود می‌تواند یک استراتژی بقای کوتاه‌مدت باشد. با‌این‌حال فراموش نکنید که باید تصویر بزرگ‌تر را در نظر گرفت. تظاهر کردن برای مدت زیاد شما را در هم می‌شکند و باعث می‌شود از تمامی اطرافیان و حتی جامعه دلخور و عصبانی باشید. همچنین پس از مدتی احساس می‌کنید که میلی برای ارتباط با آدم‌ها ندارید؛ چراکه به زحمت و انرژی عظیمی که باید برای سرکوب شخصیت واقعی خود صرف کنید، نمی‌ارزد.

راه‌های فوق العاده برای خلاص شدن از میل به کوچک کردن خود

شاید در حال حاضر باورش سخت باشد اما شما لایق زندگی‌ای هستید که در آن ارزش واقعی‌تان شناخته شود. کوچک کردن خود فقط یک راهکار ابتدایی است که برای مدت کمی کارایی دارد. پس از آن سیاهچاله ای را باز می‌کند که شما و تمام جنبه‌های خوب و لذت بخش زندگی را در خود می کشد. احتمالا تا این‌جا متوجه شدید که تظاهر به کسی که نیستید چه مشکلات بزرگی را سر راه شما ایجاد می‌کند و این شما را نگران کرده‌ است. چند نفس عمیق بکشید و مقاله را ادامه دهید؛ چراکه که راهکارهای خوبی وجود دارد و با تمرین آن‌ها می‌توانید مشکل عزت نفس پایین خود را حل کنید.

راهکار اول؛ از دست آدم‌های سمی اطرافتان رها شوید

معاشرت با آدم‌هایی که نمی‌توانند خود واقعی شما را ببینند و کنار آن‌ها مجبور به کوچک کردن خود می‌شوید، مخرب اعتماد به نفس شما است. دایره دوستان و همکارانتان را تغییر دهید و در محیطی قرار بگیرید که به شما اجازه دهد، بالاترین پتانسیل را نشان دهید. اینکه کنار مدیر، دوست و یا همسر خود بتوانید همانی باشید که می‌خواهید، زندگی را لذت‌بخش‌تر می‌کند و استرس شما را به طرز قابل توجهی کاهش می‌دهد.

راهکار دوم؛ برای شناختن خود زمان بگذارید

آیا اصلا خودتان می‌دانید دوست دارید که باشید و چه کار بکنید؟ شاید دلیل اینکه اینقدر میل به کوچک کردن خود دارید، این است که هنوز نمی‌دانید از زندگی چه می‌خواهید. برای هر کسی یک مسیر و یک ماجراجویی هیجان انگیز در زندگی وجود دارد. کافی است که زمانی را برای شناختن خود و علاقه مندی‌هایتان صرف کنید و اجازه دهید جادوی آرزو و خواستن کار خود را بکند.

راهکار سوم؛ از مراقبت و عشق ورزیدن به خود غافل نشوید

برخلاف تصوری که دارید، شخصیت واقعی شما بسیار جذاب و دوست داشتنی است. شاید هنوز با جنبه‌های مثبت خودتان آشنا نشده‌اید. با‌این‌حال ارزشمند‌ترین دارایی شما در زندگی، خودتان هستید. مراقب جسم و روح و روان خود باشید. ورزش را در برنامه روزانه خود بگنجانید و سری هم به مدیتیشن و یوگا بزنید. همه ما ممکن است گاهی در هیاهوی زندگی روزمره گم شویم. بهترین کار این است که هر چند وقت یکبار زمانی را به انجام فعالیت موردعلاقه‌تان در تنهایی صرف کنید.

راهکار چهارم؛ جرات ورزی را تمرین و تقویت کنید

شاید به دلیل اینکه زمان زیادی را به کوچک کردن خود گذرانده‌اید، دیگر باور نداشته باشید که توانایی بالایی دارید. با ترس‌هایتان رو به رو شوید و جرات را تمرین کنید. اگر احساس می‌کنید ایده خوبی برای یک پروژه کاری دارید یا نیاز دارید یک مشکل را با پارتنر خود در میان بگذارید، حرف‌ها را به درون خود نریزید. موقعیت مناسب را پیدا کنید و افکارتان را به اشتراک بگذارید. شما هم به اندازه باقی افراد لایق شنیده شدن هستید و دیگران باید خود واقعی و ارزشمند شما را بشناسند.

راهکار پنجم؛ از حق خود دفاع کنید

میل به راضی نگه داشتن بقیه باعث می‌شود که از حقوق خود بگذرید. از این‌که افراد از دست شما ناراحت یا عصبانی شوند نترسید؛ چراکه اغلب لازمه دفاع از حق و حقوق خود این است که در مقابل بقیه ایستادگی کنید. ممکن است اوایل از دست شما ناراحت شوند و این تغییر برایشان خوشایند نباشد اما در نهایت به شما احترام می‌گذارند. فردی که اعتماد به نفس بالایی دارد و از مخالفت با بقیه نمی‌ترسد، جذابیت و کاریزمای زیادی در جامعه دارد و می‌تواند بسیار پیشرفت کند.

راهکار ششم؛ از یک روانشناس خبره کمک بگیرید

برخلاف باور عموم، روانشناس تنها به افرادی که اختلالات شدید روانی دارند کمک نمی‌کند؛ بلکه شما می‌توانید برای هر مشکل روحی که مانع از زندگی موثر شده است، به روانشناس مراجعه کنید. در اتاق درمان، می‌توانید تمام مشکلات و سختی‌هایی که در راه تظاهر کردن و سرکوب شخصیت واقعی خود تجربه کردید، تعریف کنید. این موضوع باعث می‌شود روح شما سبکی وصف ناپذیری را احساس کند. همچنین روانشناس به شما تکنیک‌های زیادی برای افزایش عزت نفس ارائه می‌دهد و با تمرین آن‌ها، می‌توانید این مسیر را راحت‌تر طی کنید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد