بگو مگو در افسردگی و اضطراب

آیا شما بیش از حد نگران و غمگین می باشید؟ خبر خوب! شما می توانید بر این مشکلات غلبه کنید.از این کتاب به عنوان مکملی برای مشاوره استفاده نماِئید. برای تسهیل به برگه ها مراجعه و از اولین مطلب شروع به خواندن کنید. نتیجه را با انجام تمرینات خواهید گرفت.

بگو مگو در افسردگی و اضطراب

آیا شما بیش از حد نگران و غمگین می باشید؟ خبر خوب! شما می توانید بر این مشکلات غلبه کنید.از این کتاب به عنوان مکملی برای مشاوره استفاده نماِئید. برای تسهیل به برگه ها مراجعه و از اولین مطلب شروع به خواندن کنید. نتیجه را با انجام تمرینات خواهید گرفت.

سفر به آینده- برای کشف اثراضطراب امروز در فردا

اتفاقاتی که امروز زندگی شما را مختل میکنند آیا جداً پس از چند روز، هفته یا ماه، معنای مشابهی خواهند داشت. به عنوان مثال، آیا تا به حال در مورد هر یک از موارد زیر احساس ناراحتی کرده اید؟

  • پوشیدن جوراب لنگه به لنگه و یا   ریختن چایی داغ روی خود.

  • برای زنان (به هر حال، بیشتر زنان):گم کردن جوراب کشی

  • برای مردان (باز هم در بیشتر موارد): برش حین اصلاح صورت 

  • رنگ مویی که جذابیت نداده و یا ریختن نمک جای شکر.

  • زدن گلگیر ماشین به دیوار و یا گم کردن پول.

  • دریافت جریمه ماشین از جناب سرهنگ

  • دیر کردن و یا شخصی در ترافیک سد معبر میشود.

  • خجالت کشیدن و یا جا گذاشتن کلید در ماشین.

  • فراموش کردن نام کسی و یا گذاشتن گوشت توی کمد بجای فریزر

  • یک بیماری یا آسیب جزئی.

رویدادهایی مانند موارد فوق اغلب منجر به افکار بسیار بد و احساسات بسیار ناراحت کننده می شوند. با این حال، اگر پس از گذشت مدتی به آن وقایع فکر کنید، به ندرت همان شدت احساسات را در خود خواهید داشت. دلیل آن این است که اگر در کل به زندگی خود توجه کنید، اغلب رویدادهای ناراحت کننده واقعاً چندان مهم نیستند. مثال زیر درباره سفر به آینده را بررسی کنید.


مثال!

آقای سردار صاحب یک قطعه زمین در منطقه ای شلوغ است. او می‌خواهد ملک خود را بفروشد، اما می‌داند که نسبت به ارزیابی شرکتهای تجاری، ارزش بسیار بیشتری دارد . به عنوان مثال در این محل می شود مرکز تجاری یا مسکونی احداث کرد. برای انجام این کار، سردار باید پرونده خود به کمیسیون مسکن ارائه دهد.از طرفی  او دست و پایش در تجارت می لرزد و انتظار مخالفت و انتقاد از سوی صاحبان خانه در منطقه را دارد.  او ماه هاست که این کار را به دلیل اضطراب شدیدش به تعویق انداخته است.


او یک ردیاب فکر را پر می کند (به «از محاکمه تا محکومیت: دادگاه فکر» در ابتدا این فصل نگاه کنید)،  او مخرب ترین فکر خود را شناسایی می کند: «من احمق به نظر خواهم رسید. احتمالاً در کمیسیون و مقابل مردم مثل یک ناشی با لکنت صحبت خواهم افتاد ». او با این فکر به آینده سفر می کند تا به او کمک کند تا دیدگاه بهتری پیدا نماید. سردار از خود میپرسد که چگونه در آینده به این موضوع نگاه خواهد کرد (به کاربرگ 6-15 مراجعه کنید). او ناراحتی عاطفی و تأثیری را که در حال حاضر بر زندگی خود احساس می کند را ارزیابی می نماید و سپس در پایان تمرین تأثیر آن را بر زندگی خود ارزیابی مجدد می کند.


_________________________________________________________

فهرست فصل ششم این کتاب

--------------

همه مطالب:

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد